Saturday, June 19, 2010

مهمانی

مهمان بودن حس خوبی دارد. حس نماندن و رفتن، اهل هیچ کجا بودن. مرگ را هم برای همین دوست دارم. که یاد آدم ها می اندازد: هی! ماندنی در کار نیست.
دلم می خواهد مهمان باشم. دلم می خواهد ببینم که چه طور میزبان هایم، محبت را از ته گودال مهربانی شان می کشند بیرون . و همه ی این محبت می شود یک لیوان آب هندوانه و یک پارچ کلمه و "و" و نقطه و ویرگول... ء

No comments:

Post a Comment